آفتاب يزد
«در مورد كوتولهها!» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد:
منوچهر متكي وزير خارجه ايران، در ادامه دلسوزي مقامات كشورمان براي ساير ملتها، از اينكه ملت فرانسه گـرفتار «كوتولههاي سياسي» شده، ابراز تاسف كرده است. البته مقامات ايراني حق دارند در برابر مداخلهجوييهاي مقامات غربي، از جايگاه ايران دفاع كنند اما لزومي ندارد اين دفاع، در قالب دفاع از مردمي بيان شود كه در يك انتخابات آزاد، افرادي را - كوتوله يا غير كوتوله - براي اداره امور كشور خويش، برگزيدهاند. همچنين مداخلهگريهاي اخير، بايستي تجربهاي براي مسئولان ايراني باشد تا در اظهار نظرهاي بعدي خود، مراقبت بيشتري معمول نمايند. مثلاً دو سال قبل يك مسئول بلندمرتبه اجرايي در ايران، از تظاهرات مردم لبناندر مخالفت با دولت آن كشور حمايت كرد و آزادي اجراي تظاهرات را نشانه دموكراسي دانست. مقام ايراني با سخن آن روز خود در واقع بهانه به دست ديگران داد تا امروز مسئولي از آن طرف دنيا با فراموش كردن صدها بحران، كمبود و حق كشي در كشور خود، به دخالت در امور داخلي ايران بپردازد. اما هر چه باشد رئيس جمهور فرانسه در موضوعي دخالت كرده كه حتي بسياري از اصولگرايان در داخل كشور نسبت به آن، سوال دارند. به عبارت ديگر ميتوان حدس زد رئيس جمهور فرانسه و ساير هم پيمانان غربي او، به دنبال جلب اعتماد گروههاي عمدهاي از مردم ايـران بـودهانـد كه به تعبير رئيس مجلس ايران «احساس آنها نـسبت به نتيجه انتخابات، با نتيجه رسمي اعلام شده،متفاوت است».
رسالت
«صيانت از آرا و اصل 27 قانون اساسي» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
اصل بيست و هفتم ميگويد تشكيل اجتماعات و راهپيماييها بدون حمل سلاح به شرط آنكه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است.
يك جريان اقليت كه در انتخابات باشكوه 22 خرداد راي نياورده است، ادعاهايي در مورد صيانت از آراي خود دارد كه نميخواهد از طريق نهادهاي داوري كه در قانون اساسي پيشبيني شده و نيز قوانين و مقررات مربوط به انتخابات، پيگيري و مطالبه كند و ميخواهد از طريق قشونكشي در خيابانها با استناد به اصل 27 قانون اساسي حق خود را پيگيري كند.فرض كنيم قانون اساسي چنين حقي را - ولو اينكه ادعاهاي آنها دروغ و فريب باشد- ظاهرا به اين جماعت داده است.
كيهان
«خوابهاي رنگي» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد:
«در جايگاه رياست جمهوري، موسوي طبعاً به اندازه رهبر ]معظم انقلاب[ آيت الله خامنه اي قدرت نخواهد داشت. به خصوص در حوزه سياست خارجي و امنيت ملي. اما او ]ميرحسين موسوي[ موكداً ابراز داشت كه تجمعات خياباني چشمگير هفتههاي گذشته احتمالا ماهيت ساختار قدرت را به نحوي بنيادين دگرگون خواهد ساخت و در واقع اين اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذيرش افكارعمومي رخ خواهد داد. ما پرسيديم اگر انتخابات را ببازد آن وقت چه مي شود و او پاسخ داد: تغيير از مدتي قبل آغاز شده است. تنها بخشي از آن به پيروزي در انتخابات مربوط مي شود و بخشهاي ديگر ادامه خواهند يافت و هيچ عقبگردي در كار نخواهد بود.»
آنچه خوانديد بخشي از ترجمه مصاحبه ميرحسين موسوي روز قبل از رأي گيري و قبل از اعلام نتايج انتخابات با مجله تايم است. در اين مصاحبه موسوي به وضوح از «دگرگوني ماهيت ساختار قدرت» و «فشار به رهبري» سخن گفته و نتيجه اين فرآيند را وابسته به پيروزي و يا شكست در انتخابات ندانسته و صراحتاً اعلام مي كند كه «هيچ عقبگردي در كار نخواهد بود.»
ابتكار
«چرخش مواضع اعراب در قبال انتخابات ايران» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن ميخوانيد:
در حال حاضر سران دولتهاي عربي در ظاهر نهايت تلاش خود را مي کنند که اتفاقات ايران را ناديده بگيرند تا مبادا اين وضعيت به کشور آنها نيز تسري پيدا کند اما مقامات اين دولتها در باطن آرزو مي کنند بحران ايران به تضعيف گروهاي اسلامي بيانجامد. اقدام دولت بحرين در توقيف کردن قديمي ترين روزنامه اين کشور در پي اهانت به احمدي نژاد نشانههايي از تغيير موضع آنها در قبال اتفاقات اخير در ايران محسوب مي شود. پس از اعتراض برخي نامزدهاي انتخابات اخير رياست جمهوري در ايران و به دنبال آن به وجود آمدن برخي ناآراميها در تهران و چند شهر ديگر، اعراب منطقه خليج فارس واکنشهاي متفاوتي بروز دادند که حکايتگر نگرش آنها به ايران بود.
در واقع واکنشها به انتخابات ايران از سوي اعراب را مي توان به دو دسته تقسيم کرد، کشورهاي عربي نزديک به ايران و کشورهاي عربي متحد آمريکا که ايران را براي خود تهديد به شمار مي آورند. بر اساس اين تقسيم بندي شاهد موضع گيري همراهي کننده و تاييدگر از سوي مقامات کشورهايي مانند سوريه،قطر، لبنان و يا گروههايي مانند حماس و حزب الله از يک سو و سکوت معني دار مقامات عربستان سعودي،حکومت خودگردان فلسطين،بحرين و امارات در ابتداي اين نا آراميها و ارسال پيام تبريک دو کشور اخير در روزهاي گذشته بوديم.
دنياي اقتصاد
«بازار مسكن در ميان شلوغي سياست» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم علي ميرزاخاني است كه در آن ميخوانيد:
اگرچه صحبت از مسائل و مشكلات اقتصادي در ميان «شلوغ بازار» سياست اندكي بيمزه به نظر ميرسد،اما به هر حال، اولويت يافتن برخي مباحث نبايد به مفهوم آن باشد كه ساير مباحث فراموش شود. در اين ميان، يكي از مباحثي كه هم از زاويه فعاليتهاي اقتصادي و هم از زاويه بودجه خانوار اهميت فراواني در شرايط فعلي كشور دارد، مربوط به بازار مسكن است. بازاري كه سه سال پيش در چنين روزهايي با طغياني آتشفشاني قيمتهايي تا سه برابر دوره قبل را ثبت كرد، اگرچه بخشي از آن به دليل «اضافهپرش» صورت گرفته به تدريج خنثي شد. اين رويداد را كه پيشتر نيز در ابعادي كوچكتر تجربه شده بود، نبايد به صرف مشاهداتي آرامبخش تكرارناشدني تصور كرد؛ ضمن اينكه وضعيت فعلي را نيز نبايد به صرف اينكه قيمتها روبه نزول دارد، وضعيت مطلوبي دانست؛ چرا كه اگر هدف اصلي، يعني توانايي خريد در همين قيمتهاي كاهش يافته تحقق نيابد، فايدهاي عملي نميتوان براي آن متصور شد.
جمهوري اسلامي
«بالفور دوم» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد:
با فروپاشي حكومت عثماني در يك قرن قبل و تقسيم متصرفات عثماني ميان دولتهاي اروپایي بخش قابل ملاحظه اي از سرزمينهاي عربي از جمله فلسطين و عراق به اشغال انگليس در آمد. مردم عراق به رهبري علماي مجاهد كه مرحوم ميرزا محمدتقي شيرازي (ميرزاي كوچك) از جمله آنها بود در برابر اشغالگران انگليس مقاومت كردند و سرانجام با انقلاب 1299 هجري شمسي كه در تاريخ عراق به انقلاب 1920 ميلادي معروف شد كشور عراق به استقلال رسيد. عراق هر چند از آن پس نشيب و فرازهاي سياسي زيادي را طي كرد و در اثر كودتاهاي پياپي به كشور كودتاها معروف شد و سرانجام با كودتاي بعثيها حكومت به دست حزب بعث افتاد و صدام حسين تكريتي با كنار گذاشتن حسن البكر زمام امور حزب و دولت را در دست گرفت و به مدت 25 سال مستبدانه بر اين كشور حكومت كرد ولي با اشغال مجدد آن توسط آمريكا و انگليس در سال 1382 يكبار ديگر به سرنوشت يك قرن قبل مبتلا شد.